پارودی

تقلای آدمی برای زیستن به گریه‌ام می آورد

پارودی

تقلای آدمی برای زیستن به گریه‌ام می آورد

امروز‌ سرم را‌ بالا گرفتم و به نخل‌های بلند خیره شدم‌. هیچ‌ نمیدانم چرا یاد تو افتادم. شاید دوست داشته باشی این را بدانی. که گاهی، حتی بیشتر، خیلی وقت‌ها‌‌ چیز‌هایی خالی از معنا مرا یاد تو می‌اندازد. تو که نارفیق بودی. آنوقت زیرلب میخوانم ساده‌دل بودم که‌می‌پنداشتم‌ دستان نااهل‌ تو باید رها باشد. هیچ‌ کاش و کاشکی‌ ندارم. فقط به حرف‌هایی فکر میکنم که دوست داشتم با تو بگویم.

  • پارودی

نظرات  (۲)

همه چیز خوب پیش خواهد رفت..غصه نخور..خوب میشه

  • شاگرد خیاط
  • لعنتی 

    چقدر شبیه: انگار این را من نوشته ام:

    هیچ‌ کاش و کاشکی‌ ندارم. فقط به حرف‌هایی فکر میکنم که دوست داشتم با تو بگویم.

    برگرفته از parody.blog.ir

     

    "از طرف او"

    آلبا دسس پدس 

    رو نخون

     

    پاسخ:
    میذارمش تو لیست. عمرم‌قد بده‌ به‌ باقی نخونده‌هام اضافه میشه..