امروز از هم گسسته م. اگه بال و پر شکستهم و به پرتگاه غم رسیده گامهای من. این سیاهی زیر چشمام از چیه بد خوابی یا بدخوراکی یا سرمه ست پخش شده. این لپ چپم با همین باد خفیفی که کرده چقد قیافه مو عوض کرده. اینورم فیلر بزنم شاید بد نشه. جهاز میره طبق طبق. ترقهها ترق ترق. صندوقچهها پر از مال. حریر و ترمه و شال. شام نداریم. همون مرغ دیشبو با پاستا سرهم میکنم. آدمی که با بیخواب و زا به راهم نامجو از خونه بزنه بیرون دیگه اون آدم سابق برنمیگرده. مخصوصا اگه همه چراغایی که همیشه قرمز بودن یه تک سبز باشن تا مقصد. لثهمو شکافت تا استخون زنک. حتما یه سوتیای داده که دیشب پیام گذاشته بود حالمو پرسیده بود کدوم دندونپزشکی زنگ میزنه شخصا حال مریضشو بپرسه. این گوشهی پاکتش چجوری افتاد تو قابلمه خدایا یعنی بدن من الان باید نیاز به یه تیکه پلاستیک آب شده تو غذا داشته باشه؟ سه تا صلوات میفرستم پیدا شه. انگار غیب شد رفت. واقعا اینهمه آدم خنگ دور من چجوری جمع شدن. اینارو خدا زده من دیگه نباید کاریشون داشته باشم. کاش میشد یه مدت محو شم از صفحه روزگار . لثهی جرخورده چقد چندشه. حالا کِی میخواد خوب شه. این سریاله مطمئنم ایدهش تقلیدیه. یادم باشه از چتجیپیتی بپرسم. من چرا تحقیق بیشتری نکردم وقتی گفت باید اینکارو کنه با لثهم. قالیو بکش تو ایوون یه پُک بزن به قلیون. این چه خبطی بود کردم. دوهفته پشت هم مهمونی. یکی مانیکای درونمو از برق بکشه. فصلیه ولی. بذار تا به برقه مهمونامو دعوت کنم. حالا چی بپزم. خورشید خانوم آفتاب کن یه مشت برنج تو آب کن گوسالمون گاو شده قند تو دلا آب شده دل همه بیتاب شده. رییسو یه چک بکنم. چقد تو ناز میخوابی آخه برعکس من که شبیه دزد عروسکا میشم. بیا دیدی گفتم تقلیدیه میدونستم. ایرانی ِقشنگ که ایده اصیل باشه من به ندرت دیدم. یک روزِ زیبا سراغ من بیا. من واقعا غمگینم. به غایت و به شدت. دلم برای مردمم میسوزه. عهوا اینجا بود پیدا شد. این واقعا معجزهی صلوات بود وگرنه من همینجارو یه ربع هی شخم زده بودم نبود. خب خداروشکر. دنیای بچهها همینش قشنگهها. به رغم همهی تیرگیها هاجر همچنان عروسی داره. تاج خروسی هم داره. حنا میذاره. ابروهاشو ورمیداره. زلفاشو وا میکنه خالشو سیاه میکنه. حالا میم از ترور ناراحته استوری زده نظر نامحبوب: من ناراحتم. چون فلان و بهمان. خب اسکل! آدمای دور و ورتو عوض کن که نخوای ناراحتی به این موجهی رو اینقدر الکن و مبتذل توضیح بدی توجیه کنی تبرئه کنی. تر زدی بابا. تو این سن با این تحصیلات هنوز دنبال محبوب بودن نظری. سکوت کنی سنگینتری به مولا. من چجوری اینارو میشناسم. تولدشم حتی تبریک گفتم البته احتمالا چون دقیقا فردای تولد خودم بود. حالا همینا اگه ازونوری یکی ترور شه هشتگ محکومیتشون چیز فلکو جر میده. گاهی به پس گاهی به پیش گاهی هم درجا میزنم. جدیدا رییس با هاجر میخوابه فقط. اِن بار آن ریپیت باید گوشش بدیم. بدیش اینه که همهشم حفظ نشدم فقط یه تیکههاییش از صبح تا شب تو مخمه. نه که شب هم هست قشنگ تا صبح تو حافظه کانسالیدیت میشه. از پریشب که احتمال بمب اتم و خوندم دیگه دلم رختشورخونهست. تو تاریکی نشستم رو گوشی یه اپیزود دیگه سریالمو دیدم. فکر کردم به مامانی باید زنگ بزنم. چقد وقته ندیدمش. امروز که با مامان اینا حرف زدم همه خونهشون بودن یه حالی شدم. برای بار شونصدم آرزو کردم کاش برعکس بود. کاش اینجا جغرافیای معیوب پرنعمت نفرینشده بود. و من تنها کسی بودم که در این جغرافیای معیوب نفرینشده بودم. کاش اونجا بود که همهچی بطرز مشمئزکنندهای رو روال بود. و همه تو حباب خودشون بودن. هرکی توی سیارهاش دلش خوشه با یارش. اون چندماه که اونجا بودم فهمیدم آدم وقتی با گلهاشه حالش خیلی بهتره. حتی اگه شیر گرسنه بیاد یکیو جرواجر کنه. بازم پیش گله بودن بهتره. وقتی تک میفتی حتی اگه امید به زندگیتم دوبرابر باشه، میشی حسرت و غمباد. تاریکم. تاریک. دیگه احتمالا پس مرغ و قورمهسبزی بپزم. شت.اینا چیه میاد زیر دندونم نخ بخیه که گفت جذب میشه. لعنت بهت زیبا. چه زیبا ریدی دهنم. خدایا چقد مهمه آدم چی بگه جلو بچه. تا وقتی بیداره خاموش و بیصدا داره یاد میگیره. دیروز نشسته بود با خودش حرفای من به خودشو تکرار میکرد و جواب میداد. «اینو میخوای مامان؟ بله». بعد مهمونیام دیده بود عکس گرفتیم گفتیم یک دو سه چیلیک و بعد یکی گفته مرسی. از اونروز گوشیو میگیره دستش مدل عکس گرفتن میگه یک دو سه …مِسییی. میدونی من دقیقا اینجور وقتا دوست دارم پیش همون قورباغهها باشم تو آبجوش. همه سرخوشانه زندگی کوفتیشونو ادامه میدن. این تقلای پوچی که ما داریم تهش اینه که خب که چی. حالا چیکارش کنم. کسانم مثلا حالشونم خوبه ولی معلوم نیست چی بشن. کاش ما اول بپوکیم. خسته شدم از بس دعا کردم این جغرافیای قشنگی که بهم آرامش داده بپاشه از هم. چرا نمیپاشه پس؟ آرزوی کم نداریم. آرزو که کم نمیشه. چای میخوام. چای داغ پررنگ. به ح بگم اون کادوی کوفتی رو کاش داده بودی بهم. اون چیزی که الان لازمش داشتم دقیقا همون دود چسکی با طعم گیلاس و نعنا بود. با لشگر غم میجنگم. چاره چیه. زمانه زمانهی جرواجریه. نجنگی جر میخوری از لثه. بجنگی جر میخوری از …