من در اکثر قریب به اتفاق مواقع، بین حرف زدن و نزدن، حرف زدن را انتخاب کردهام. خواستهام درونم به حد مکفی برای طرف مقابلم شفاف باشد و بداند چهکارهام.این را مادرزادی توی شخصیتم کادوپیچ کرده بودند یا خودم کسبش کردم را نمیدانم. ابزار ایجاد شفافیت هم بین ما آدمها، کلمه است. اصلاً رجحان ما بر جنبندگان دیگر، توانایی استفادهی مستقل و معنادار از کلمه است. در نظر من کسی که با هر توجیه (ِمثبتی حتی!) عدمِ کلمه را بر کلمه ترجیح میدهد و از ابزار حذفی برای فهماندن منظورش استفاده میکند، الکن است و فرقی با حیوان ندارد. کسی که بعد از میزان معتنابهی معاشرتِ انسانوار به این نتیجه میرسد که تو را باید حذف کند، و دسترسی تو را هم به خودش ببندد(بلاک!) جایی در سیرِ تکاملِ انسانیاش وامانده.نقطه.